تفکر دیزاین چیست و دلیل محبوبیت آن چیست؟

مدرس: سمیرا طوفانی اصل


تفکر دیزاین یک مفهومی است که انحصاری برای طراحان نیست، همه نوآوران بزرگ در زمینه‌های ادبیات، هنر، موسیقی، علم، مهندسی و کسب و کار از آن استفاده می‌کنند. پس چرا این روش را تفکر دیزاین می‌نامند؟ 
چیز ویژه درباره تفکر دیزاین این است که فرآیندهای کاری طراحان  تجربه می‌توانند به ما کمک کنند تا به صورت سیستماتیک، تکنیک‌های متمرکز بر انسان را برای حل مسائل به شیوه‌ای خلاقانه و نوآورانه استخراج، آموزش، یادگیری و استفاده کنیم  و از جمله در طراحی‌هایمان، در کسب و کارهایمان، در کشورهایمان و حتی در زندگی‌هایمان.

چیز ویژه درباره تفکر دیزاین این است که فرآیندهای کاری طراحان  تجربه می‌توانند به ما کمک کنند تا به صورت سیستماتیک، تکنیک‌های متمرکز بر انسان را برای حل مسائل به شیوه‌ای خلاقانه و نوآورانه استخراج، آموزش، یادگیری و استفاده کنیم از جمله در طراحی‌هایمان، در کسب و کارهایمان، در کشورهایمان و حتی در زندگی‌هایمان.

تفکر دیزاین چیست؟

تفکر دیزاین یک فرآیند تکراری و غیرخطی است که در آن سعی می‌کنید کاربران خود را درک کنید، فرضیات را به چالش بکشید، مسائل را تعریف مجدد کنید و راه‌حل‌های نوآورانه‌ای را ایجاد کنید که می‌توانید آن‌ها را نمونه‌سازی و آزمایش کنید. هدف کلی این است که راه‌حل‌ها و استراتژی‌های جایگزینی را شناسایی کنید که با سطح اولیه از درک خود به آن‌ها دست یابیم. تفکر دیزاین بیش از یک فرآیند است؛  این یک روش کاملاً جدید برای تفکر است و مجموعه‌ای از روش‌های عملی را ارائه می‌دهد تا به شما در اعمال این الگوی تفکر جدید کمک کند. این فرایند تفکر دیزاین شامل 5 مرحله است: همدلی (Empathize)، 2. تعریف (Define)، 3. ایده‌پردازی (Ideate)، 4. نمونه‌سازی (Prototype) و 5. آزمایش (Test).

در واقع، تفکر دیزاین:
•    در اطراف علاقه عمیقی به درک افرادی که برای آن‌ها محصولات و خدمات را طراحی می‌کنیم، می‌چرخد.
•    به ما کمک می‌کند تا با کاربران هدف همدردی کنیم و همدلی پیدا کنیم.
•    توانایی ما در پرسش را افزایش می‌دهد: در تفکر دیزاین شما مسئله، فرضیات و پیامدها را سوال می‌کنید.
•    وقتی به مسائلی که تعریف‌نشده یا ناشناخته هستند، بپردازید، بسیار مفید است.
•    شامل آزمایش مداوم از طریق طرح‌ها، نمونه‌سازی‌ها، آزمایش‌ها و ایده‌های جدید است.

مراحل تفکر طراحی

تفکر دیزاین یک فرآیند تکراری و غیرخطی است که شامل پنج فاز است: ۱. همدلی (Empathize)، ۲. تعریف (Define)، ۳. ایده‌پردازی (Ideate)، ۴. نمونه‌سازی (Prototype) و ۵. آزمایش (Test). شما می‌توانید این مراحل را به صورت موازی انجام دهید، آن‌ها را تکرار کنید و در هر مرحله به فاز قبلی بازگردید.
هدف اصلی این فرآیند، امکان کار در یک روش پویا برای توسعه و راه‌اندازی ایده‌های نوآورانه است.
در فاز همدلی، سعی می‌کنید با کاربران همدلی کنید و از آنها درک عمیقی پیدا کنید. در فاز تعریف، مسئله را تعریف و شناسایی می‌کنید. در فاز ایده‌پردازی، ایده‌های جدید برای حل مسئله تولید می‌کنید. در فاز نمونه‌سازی، نمونه‌های قابل آزمایش از ایده‌های خود را ایجاد می‌کنید. در نهایت، در فاز آزمایش، نمونه‌ها را به کاربران ارائه می‌دهید و بازخورد آنها را دریافت می‌کنید.
مهمترین نکته در تفکر دیزاین این است که می‌توانید به صورت تکراری و متقابل در این فازها کار کنید و هر موقع لازم بود به فاز قبلی بازگردید. این روند به شما اجازه می‌دهد به صورت پویا و ابتکاری با ایده‌های نوآورانه کار کنید و آن‌ها را بهبود ببخشید و راه‌حل‌های بهتری پیدا کنید.

تفکر دیزاین چه کمکی به ما می کند؟  

تفکر دیزاین باعث می‌شود شما خارج از الگوهای رایج فکر کنید.
این روش به شما کمک می‌کند تا به شکل‌های خلاقانه و نوآورانه‌ای به مسائل نگاه کنید، روش‌هایی که با روش‌های معمول حل مسئله تفاوت دارند.
با استفاده از تفکر دیزاین، شما سعی می‌کنید راه‌حل‌های جدیدی برای مسائل پیدا کنید که با روش‌های رایج و شایع حل مسئله فرق می‌کنند. این روش به شما امکان می‌دهد به طرز متفاوتی درباره مسائل فکر کنید و به دنبال راه‌حل‌های خلاقانه و نوآورانه بگردید که قبلاً به ذهنتان نرسیده بودند. از طریق این تفکر خلاقانه، می‌توانید به ایده‌ها و راه‌حل‌های بی‌مانند و خارق‌العاده دست پیدا کنید.
تفکر دیزاین هدفش بهبود محصولات، خدمات و فرآیندها است. طراحان تجربه، سعی می‌کنند تا تحلیل کنند و درک کنند که کاربران چگونه با محصولات تعامل می‌کنند تا شرایطی که در آنها عمل می‌کنند را بررسی کنند. آنها به دنبال درک عمیقی از نیازها و تجربیات کاربران هستند و با استفاده از این اطلاعات، می‌کوشند راه‌حل‌هایی را ارائه دهند که بهبود و بهتر کردن تجربه کاربران را ممکن سازند. تحلیل و درک موجودیت کاربر، محصول و خدمات را در شرایط مختلف، از جمله محیط، نیازها و محدودیت‌های فعلی، به شکل دقیق‌تری مورد بررسی قرار می‌دهند.
همانطور که می‌بینید، تفکر دیزاین به ما راهی برای خارج شدن از قالب فکری مرسوم و همچنین راهی بهتر برای بررسی و حل مسئله می‌دهد. این به ما کمک می‌کند تا تحقیقات مناسب را انجام دهیم، نمونه‌های نمونه‌سازی بسازیم و محصولات و خدمات خود را آزمایش کنیم تا راه‌حل‌های جدیدی برای تامین نیازهای کاربرانمان کشف کنیم.


تفکر دیزاین برای همه افراد است نه فقط طراحان!

چند نفر در فرایند طراحی، شرکت کننده هستند؟! وقتی سازمان شما تصمیم می‌گیرد یک محصول یا خدمت جدید ایجاد کند، تیم‌هایی که محصولات را تولید می‌کنند معمولاً از افرادی از بخش‌های مختلف تشکیل شده‌اند. به همین دلیل، توسعه، دسته‌بندی و سازماندهی ایده‌ها و راه‌حل‌ها برای مشکلاتی که سعی در حل آنها دارید، ممکن است دشوار باشد. یک راه برای نگه داشتن پروژه در مسیر صحیح و سازماندهی ایده‌های اصلی، استفاده از رویکرد تفکر دیزاین است که مزیت آن این است همه می‌توانند در آن مشارکت کنند!
تفکر دیزاین نه تنها برای طراحان است، بلکه برای کارمندان خلاق، فریلنسرها و رهبرانی است که به دنبال تزریق آن در هر سطحی از یک سازمان هستند. این پذیرش گسترده تفکر دیزاین، سبب ایجاد محصولات و خدمات جایگزینی برای کسب و کارها و جامعه می‌شود.

 تفکر دیزاین از کجا سر چشمه میگیرد؟

تفکر دیزاین با مهارت‌هایی که طراحان در طول دهه‌ها آن‌ها را در جستجوی تطبیق نیازهای انسانی با منابع فنی موجود در محدودیت‌های عملیاتی کسب و کار یاد گرفته‌اند، آغاز می‌شود. با ترکیب آنچه از نظر انسانی مورد علاقه است با آنچه از نظر تکنولوژی قابل انجام است و اقتصادی ممکن است، طراحان توانسته‌اند محصولاتی را ایجاد کنند که امروزه از آن‌ها لذت می‌بریم.

تفکر دیزاین دارای جنبه‌های علمی است. 

این روش ترکیبی از تحقیقات درباره عناصر مبهم مسئله با تحقیقات منطقی و تحلیلی است. به عبارت دیگر، جنبه علمی آن، این ترکیب جادویی  جادویی پارامترهای پیش‌تر  فاش می‌کند و به کشف راهبردهای جایگزینی که به راه‌حل‌های واقعاً نوآورانه منجر می‌شوند کمک می‌کند.
فعالیت‌های علمی شامل تجزیه و تحلیل نحوه تعامل کاربران با محصولات و بررسی شرایطی که در آنها فعالیت می‌کنند، می‌شوند. این فعالیت‌ها شامل وظایفی هستند که:
•    بررسی نیازهای کاربران
•    بهره‌گیری از تجربیات پروژه‌های گذشته
•    در نظر گرفتن شرایط حال و آینده مرتبط با محصول
•    آزمایش پارامترهای مسئله
•    آزمایش برنامه عملی از راه‌حل‌های جایگزین مسئله

هنگامی که به تعدادی از راه‌حل‌های ممکن رسیدید، فرآیند انتخاب، پایه‌گذاری می‌شود. به عنوان یک طراح، تشویق می‌شوید تا این راه‌حل‌ها را تجزیه و تحلیل کرده و رد کنید تا بهترین گزینه موجود برای هر مسئله یا مانع شناسایی شده در مراحل فرآیند طراحی برسید.

سخن آخر و جمع بندی تفکر دیزاین

تفکر دیزاین یک فرایند تکراری و غیرخطی است. این به معنای این است که تیم طراحی به صورت مداوم از نتایج خود برای بررسی، سؤال‌گری و بهبود فرضیات، درک‌ها و نتایج اولیه خود استفاده می‌کند. نتایج مرحله نهایی فرایند اولیه به ما درکی از مسئله می‌دهند، به ما کمک می‌کنند تا پارامترهای مسئله را تعیین کنیم، به ما این امکان را می‌دهند تا مسئله را بازتعریف کنیم و شاید مهم ترین امر، به ما بینش‌های جدیدی می‌دهند تا بتوانیم به راه‌حل‌های جایگزینی که با سطح قبلی از درک ما در دسترس نبودند، نگاه کنیم.
تفکر دیزاین در واقع یک رویکرد حل مسئله است که هدف آن بهبود محصولات است. این روش به شما کمک می‌کند تا جنبه‌های شناخته شده مسئله را ارزیابی و تجزیه و تحلیل کنید و عوامل مبهم یا محیطی را که در شرایط مسئله مشارکت می‌کنند، شناسایی کنید. این با رویکرد علمی که در آن جنبه‌های ملموس و شناخته شده برای آزمون و تصمیم‌گیری درباره یک راه‌حل استفاده می‌شوند، متفاوت است.
طبیعت تکراری و متمرکز بر ایده‌پردازی تفکر دیزاین، به معنای این است که ما در طول فرایند به صورت مداوم سؤال می‌کنیم و اطلاعات را جمع‌آوری می‌کنیم. این کمک می‌کند تا مسئله را مجدداً تعریف کنیم تا بتوانیم راهبردها و راه‌حل‌های جایگزینی را شناسایی کنیم که با سطح اولیه از درک ما فوراً آشکار نیستند.
تفکر دیزاین اغلب به عنوان تفکر خلاقانه در خارج از قالب اشاره می‌شود، زیرا طراحان سعی می‌کنند راه‌های جدیدی از فکر کردن را توسعه دهند که با روش‌های حل مسئله رایج و یا معمول تفاوت دارند، به همان صورت که هنرمندان انجام می‌دهند.
فرایند تفکر دیزاین در چند دهه اخیر به دلیل کلیدی بودن در موفقیت بسیاری از سازمان‌های بزرگ و برجسته جهانی، به شدت محبوب شده است. این تفکر خارج از قالب در حال حاضر در دانشگاه‌های برجسته در سراسر جهان تدریس می‌شود و در هر سطح کسب و کار تشویق می‌شود.